تا نگرداند نظر حیدر، نگردد آسمان تا نگوید یا علی، گردون نخیزد از زمین
در زمان رحمت سرشار عصیان سوز تو مد آهی می کشد گاهی کرام الکاتبین
نقطه بسم اللهی فرقان موجودات را در سواد توست علم اولین و آخرین
شهپر رحمت بود هر حرفی از نام علی این دو شهپر برد عیسی را به چرخ چارمین
سرفراز از اول نام تو عرش ذوالجلال روشن از خورشید رویت نرگس عین الیقین
چون لباس کعبه بر اندام بت، زیبنده نیست جز تو بر شخص دگر نام امیرالمؤمنین